گرفتن قدرت سیاسی به "ادامه" انقلاب موکول شد!
حامد محمدی

حمید تقوایی اخیرا در مقاله ای با عنوان  سیاست غرب در برخورد به جمهوری اسلامی: جایگزینی یا تعدیل؟ به تز‌ جالبی‌ رسیده است که البته براى ايشان جدید هم نیست، ولی نه میتوان از آن گذشت و نه میتوان راست روی این جریان را تا این حد از دیده ی اغماض گذراند.

حمید تقوایی مقاله ی خود را اینگونه به پایان میبرد که :
"برای چپ انقلابی و مشخصا حزب ما مساله بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی به شیوه ایست که هیچ منفذی برای دخالتگری دولتهای غربی در جهت مهار و قیچی کردن انقلاب و آلترناتیوسازیهائی شبیه دولت طنطاوی و شورای بنغازی در ایران باقی نگذارد".

تز‌ حمید تقوایی خیلی‌ ساده میگوید چون "سیاست غرب، یعنی‌ آمریکا نسبت به رژیم بر تعدیل آن چرخیده است، پس انقلاب ادامه دارد"! تز جدیدی نیست.

اینکه فقر و بیحقوقی گلوی جامعه و خطر طغیان خواب را از چشمان سران جمهوری اسلامی گرفته است، مستقل از اینکه روند اوضاع به نفع چه جناحی در پیش است یک فرض بدیهی جامعه ایران میباشد. پرو رژیم در کلیترین حالت (ساختار شکن، اصلاح طلب، رژیم سابقی...) یا پرو غرب و یا حتی جمهوری اسلامی به اين واقعيت آگاهند و تمام تلاشهاى در صحنه نيز براى پاسخ به همين وضعيت نامعلوم است. مشکل اين بحث "تعديل يا جايگزينى" اينست که ظاهر اين دو قطبى خشک را ميپذيرد تا نتايج سياسى ديگرى بگيرد. هر دو اگرچه در پروسه هاى مختلف اما ميخواهند به يک نتيجه برسند. مشکل ديگر اينست که مردم هم حرف خودشان را دارند و اين دو قطبى ها دوام نمى آورد.    

خارج از اینکه سیاست غرب به ویژه آمریکا در طول چند سال اخیر چرخش های متفاوتی نسبت به ایران داشته است یا نه، سیاست فشار تا آستانه تعدیل حکومت یا جنگ در این دوره، نه به خاطره "انقلاب انسانی‌" در ایران بلکه به خاطره روشن نبودن آیندهٔ ایران و مهم تر از آن، سیاست رژیم جمهوری اسلامی در برخورد به تغییر رژیم‌های منطقه، صورت گرفته است. این را آمریکا به وضوح بعد از ۱۱ سپتامبر از سمت ایران در عراق و افغانستان تجربه کرده است. با این حال بعد از تحولات منطقه و تقسیم دوبارهٔ منطقه بین اسلام سیاسی و غرب، غرب در موضع بالاتری تا اسلام سیاسی در خاورمیانه قرار گرفته است. عقب نشینی حماس يک گواهی ديگر بر موضع ضعف اسلام سیاسی است.  

چرا حمید تقوائی از رفتار غرب با ایران می‌خواهد به تز‌ انقلاب در ایران ادامه دارد برسد؟

قدرت سیاسی در ایران باز شده است: فشار آمریکا تا آستانهٔ‌ "تعدیل حکومت" یا جنگ، در راستای هر چه هم جهت تر شدن ایران با سیاست‌های غرب در منطقه، صورت گرفته است. این فشار آمریکا  میتواند قدرت سیاسی را در آتی برای چپ به شرط مطرح کردن آلترناتیو متفاوت تری در مقابله با سناریوی آمریکا در جامعه باز کند چرا که مردم  خواستار تعدیل جمهوری اسلامی در راستای منافع آمریکا در منطقه ‌ نیستنند، لذا سناریوی آمریکا را بسته به دیده شدن آلترناتیو ما در جامعه نمیپذیرند، چون شاخص و اولویت‌های جامعه متفاوت تر است.

اصولا آمریکا هیچ راه حل ویژه‌ای برای ایران نمی‌تواند داشته باشد چون اصولاً آینده ی پذیرش این حکومت از سمت مردم کور است. مردم جمهوری اسلامی را نمیخواهند، در نتیجه نه تنها حفظ آن را با منافع خود یکسان نمیداند، بلکه هیچ منافعی با غرب در حفظ رژیم ندارند. اگر آمریکا و سرمایه غرب پاسخ گوی فقر بیکاری و فلاکت در آن جامعه بود، و در کمترین حالت اگر امکان آن بود که با تعدیل رژیم مردم در نقطه تعادل بالاتری از هر لحاظ قرار بگیرند آنگاه "تعدیل رژیم" به عنوان یک فرض هم برای غرب و هم مردم و هم رژیم مطرح می‌گشت. اما نه تعدیل براى چنین حکومتی امکان پذیر است، و نه رژیم و نه غرب، در هر عرصه ای حاضر به پذیرش چنین ریسکی‌ می باشند. تعدیل رژیم برای طرفین مخاطرات جدی به بار خواهد آورد چرا که اسلام سیاسی به عنوان یک رکن آن حکومت پابرجاست. بنابر این تعدیل چنین رژیمی،‌ نه برای مردم  و نه غرب و نه جمهوری اسلامی مطرح است. سیاست فشار تا آستانهٔ‌ همسو شدن با غرب از آنجایی برای آمریکا و ایران اتفاقا پوینت محسوب میشود که این سیاست غرب باعث کاهش فشار بین‌المللی به ایران در کنترل و سرکوب سرنگونی گری رژیم میتواند داشته باشد، غرب هم، با ثبات بیشتری  روند اوضاع در خاورمیانه را میتواند زیر نظر داشته باشد.
 
با این حال حیاط خلوت سیاست فعلی‌ آمریکا آلترناتیو سازی اپوزيسیون راست است تا در هر احتمالی ‌از نزدیک کردن ایران به غرب، امکان پیشروی مردم را سلب کند . این سیاست آمریکا برای هر گروه ملموس است. رفتار حکومت خود را در سازش بر سر برنامهٔ هسته‌ای نشان داد. کفتار‌های قدرت سیاسی، مثل رژیم سابقی‌ها تا ملیون و مذهبیون و فدرالیست چی‌‌ها هم در مرکز اولاف پالمه و واشنگتن جمع شدندز رفتار مردم هم بسته به میزان اضمحلال جامعه و افزایش استیصال در فقدان راه حل آلترناتیو، کور میشود. در این میان حمید تقوایی هم میگوید : برای چپ انقلابی و مشخصا حزب ما مساله بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی به شیوه ایست که هیچ منفذی برای دخالتگری دولتهای غربی در جهت مهار و قیچی کردن انقلاب و آلترناتیوسازیهائی شبیه دولت طنطاوی و شورای بنغازی در ایران باقی نگذارد.

این یعنی‌ قدرت سیاسی را به فردا موکول کردن. ما به شیوه‌ای  انقلاب می‌کنیم که غرب نتواند آن را قیچی کند و از این قبیل، مفهوم روشنی مبنی بر کفر بودن پیروزی و گرفتن قدرت سیاسی را میرساند.
من به شخصه اطمینان دارم اگر کمونیسم کارگری در لحظه کنونی‌ عزم جدی برای گرفتن قدرت سیاسی نماید، میتواند یک گزینهٔ واقعی‌ِ انتخاب مردم در ایران باشد، چرا که جامعه ی ایران یک دورهٔ طولانی‌ در استیصال و ناامیدی نسبت به فردای رژیم به سر نمی‌برد و شاخص‌های انتخاب مردم متفاوت تر است. به هر میزان این روند بدون حضور آلترناتیو کمونیستی بیشتر ادامه یابد شانس کمونیسم کارگری نسبت به اینکه بتواند انتخاب مردم شود کمتر است. از طرفی سیاست فعلی‌ رژیم و غرب نسبت به جنبش توده‌ای به مرگ گرفتن است تا به تب راضی‌ شود. در این اوضاع اتخاذ سیاست من بازی نمیکنم چون زمین مال من نیست یعنی‌ همراه شدن با غرب.

سیاست اخیر غرب نسبت به ایران یعنی‌ اتخاذ سیاست کمترین درد ممکن برای زایمان رژیم. چرا که اسلام سیاسی در موضع ضعف قرار دارد و آمریکا نقش عمل بیشتری در پیشبرد سیاست‌های خود در منطقه و ایران میتواند ایفا کند که همراه با دردسر کمتری باشد . در این اوضاع حزبی که خواست اقتصادی مردم را می‌بیند، خواست زن در آن جامعه را میشناسد، و میداند جامعه کوچکترین آوانسی به حقوق ابتدایی‌ نمیدهد، در اصولی‌ترین حالت امکان انتخاب دیگری را برای جامعه مطرح می‌کند تا حداقل جمهوری اسلامی از این زایمان جان سالم به در نبرد و امکان پیشبرد سیاست‌های نیروهای جمع شده در حیاط خلوت آمریکا  کمتر شود تا بتوان شانس و افق پیشروی انقلاب و گرفتن تمام قدرت به دست جامعه هموار تر گردد .
تمام صورت مساله اتفاقا بر سر ایستادن علیه آلترناتیو فعلی غرب و به ویژه آمریکا برای مردم ایران است. این که این سناریو(چه جنگ و چه "تعدیل"و...) چه به سر مردم ایران خواهد آورد، تحفه‌ی ویژه‌ای نیست. سیاه است. مردم هم میدانند. پس امکان نپذیرفتن آن بنا به امکان انتخاب آلترناتیو دیگری، یک بحث واقعی‌ و ممکن است.اتخاذ سیاست  شورای پایه گذاری حکومت کارگری- سوسیالیستی حزب اتحاد کمونیسم کارگری اتفاقا سیاستی در مقابله با سیاست آمریکا و غرب نسبت به ایران است.  
  ۱۴آوریل